محمدرسول محمدی/ «برادران لیلا» بدون کسب مجوزهای قانونی و کسب «پروانه نمایش» در «هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن» به نمایش درآمد و توانست با ترسیم «چهرهای مفلوک از ایران و ایرانی» توانست نظرهای بسیاری را به خود جلب کند.
در این میان واکنش منفعلانه و سکوت از سر استیصال مدیران «سازمان سینمایی» موضوعی قابل تامل میباشد. موضوعی که در صورت تداوم آن باید منتظر اتفاقاتی جدید بود و منتظر ماند تا فضای «ولنگاری» حاکم بر عرصه فرهنگی و سینمایی در کشور دوران جدید خود را با شتابی بیشتر تجربه کند. با این همه جهت برونرفت از این مرحله و جبران سهلانگاری صورت گرفته در این زمینه باید به چند نکته اصلی توجه شود:
۱/ فیلم سینمایی «برادران لیلا» در «ایران» دیده نشده و از این جهت همچنان لایههای اثر و «پیام» آن برای «مخاطب انسان ایرانی» به درستی قابل تحلیل و بیان دقیق نمیباشد. بالاخص آنکه قطعا این اثر از لایههای سیمبلیک و نمادشناسانه خاصی برخوردار میباشد که هدف آن تاثیرگذاری بر جامعه ایران میباشد و از این جهت تنها برای انسان ایرانی قابل فهم میباشد.
۲/ آنچه که از فیلم سینمایی «برادران لیلا» در قاعده نقدهای شفاهی و یا مکتوب در حال انتشار میباشد؛ عموما ناظر بر «پیام» این اثر برای غرب و «مخاطب غیر ایرانی» آن است. مخاطبی که دو ساعت و چهل و پنج دقیقه (۱۶۵ دقیقه) به تماشای روایت یک ایرانی از شرایط اجتماعی حال حاضر ایران مینشیند و در پایان یا همچون منتقد «هالیوود ریپورتر» (The Hollywood Reporter) به این باور میرسد که «فساد در هر سطحی از زندگی ایرانی نفوذ کرده» و «تمام ایرانیها یکدیگر را فریب میدهند تا بتوانند خود را از ویرانی نجات دهند» و «همه ایرانیها میخواهند پیشرفت کنند، اما انجام این کار در گرو فریب دیگران است؛ چه برادر، چه خواهر، چه پدر یا همسایه»! و یا همچون منتقد سرشناس مجله آمریکایی «ورایتی» (Variety) به یک باور «رقتانگیز از جامعه ایران» میرسد و با این ذهنیت مواجه میشود که «خانواده ایرانی که روزی سرافراز بوده اما حالا وضعیت رقتانگیزی را سپری میکند و در آستانه فروپاشی به سر میبرد»؛ تصویرسازی ویژهای که جامعه ایران را در منظر مخاطب جهانی خود به عنوان جامعهای در سیطره ساختار «مردسالاری بیکفایت» به تصویر میکشیده و زن ایرانی را به عنوان شخصیتی ترسیم میکند که مبتنی بر آموزههای «فمینیستی» در حال رُشد است و «از تکیه کردن به مردان خانواده برای انتخاب آیندهاش خسته شده»!
۳/ قطعا از منظر نمادین میتوان تفاسیر سیاسی منفی بسیاری را متوجه لایههای درونی فیلم سینمایی «برادران لیلا» نمود که مورد توجه یا فهم کامل توسط «مخاطب غیر ایرانی» قرار نمیگیرد؛ اما در مجموع اصرار شفاف این اثر به ترسیم فضای کاملا سیاه و همراه با فلاکت از جامعه ایجاد شده در پرتو «نظام جمهوری اسلامی» موضوعی است که مورد توجه و فهم تمام مخاطبان خارجی این اثر قرار گرفته و تقریبا تمامی ایشان را به این باور رسانده که طبقات مختلف اجتماعی دچار فلاکتی گسترده و فراگیری میباشند و سطوح مختلف خانواده ایرانی را در برگرفته و جالب آن که این تصویرسازی وامانده و پَست از «فلاکت انسان ایرانی» در فیلم سینمایی «برادران لیلا» آنچنان قاب گرفته میشود که به هیچ عنوان راه خلاصی از آن متصور نمیباشد و به سبب تعاقب نسلی قطعا در آینده فزونی مییابد و ...؛ تصویرسازی سیاه و همراه با فلاکت مطلق از «جامعه در حال فروپاشی ایران» که قطعا مورد استقبال جشنوارهای نظیر «جشنواره کن» واقع خواهد شد. زیرا اینگونه آثار به صورتی مکمل و همسو با موج رسانهای غرب در تقابل با «نظام جمهوری اسلامی» عمل مینمایند و به عنوان سندی برای نشان دادن ناکارآمدی «انقلاب اسلامی» مورد استناد واقع میشود و این دستآوردی ویژه برای غرب است که سبب میشود تا امثال منتقد ارشد بخش سینمایی در روزنامه انگلیسی «گاردین» (The Guardian) را آنچنان به وجد و شعف آورد که «چهارستاره» به این اثر دهد.
۴/ مبتنی بر نقدهای منتشر شده توسط منتقدان خارجی؛ ظاهرا فیلم سینمایی «برادران لیلا» در تنظیم «پیام» خود برای «مخاطب غیر ایرانی» به خوبی موفق شده تا انسان ایرانی را موجوداتی «حقیر» و «فریبکار» و در حال زیست جامعهای کاملا «فاسد» به تصویر بکشد و از این جهت است که میتوان این اثر را یک «توهین» آشکار به «ملت مسلمان ایران» قلمداد نمود و از «مدعیالعموم» خواست تا در راستای احقاق «حقوق فرهنگی مردم» اقدامات قانونی مقتضی را به عمل آورد.
۵/ اگر چه فیلم سینمایی «برادران لیلا» مراحل قانونی را جهت کسب «پروانه نمایش» طی نکرده و در نتیجه نمیتوان اقدام به مواخذه و یا توبیخ «شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی» نمود. اما با این همه بیحالی و سستی و عدم هیچگونه اظهارنظر «معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی» در مواجهه با اکران غیرقانونی این اثر در یک محفل سینمایی بینالمللی و همچنین ضعف «دفترحقوقی سازمان سینمایی» و همچنین عملکرد منفعلانه «حراست سازمان سینمایی» از جمله موضوعات قابل بررسی و پیگیری میباشد که از یک سو نیازمند پیگیری توسط «بازرسی نهاد ریاست جمهوری» و بدنه نظارتی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» است و از سوی دیگر در چارچوب وظایف نظارتی «مجلس شورای اسلامی» تعریف شده و لازم است تا «کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی» با ورود سریع خود زمینه را برای پاسخگویی مدیران «سازمان سینمایی» فراهم سازند.
۶/ اکران عمومی اثر بدون مجوزی همچون فیلم سینمایی «برادران لیلا» در جشنوارههای خارجی از سوی دیگر مشمول مجازات «قاچاق» میباشد. اقدام قانونشکنانهای که در صورت عدم برخورد صحیح و پُرشدت با آن میتواند آغازگر روش پُرخسارتی در «صنعت سینمای ایران» گردد.
۷/ از آنجایی که در سال ۱۳۹۹ هجریشمسی بود که «سازمان سینمایی» حوزه «مالکیت فیلمهای سینمای ایران» را هم مشمول شعار «شفافسازی» نمود و رسما اعلام داشت که «صدور پروانه مالکیت» یک اثر جزو اطلاعات محرمانه و شخصی نیست و میتواند اطلاعرسانی شود. در نتیجه لازم است تا «سازمان سینمایی» به سرعت اقدام به انتشار رسمی مشخصات «مالک» یا «مالکان» فیلم سینمایی «برادران لیلا» نموده و از «دادستان کل کشور» به عنوان «نماینده مدعیالعموم» بخواهد تا به سبب «نقض قوانین و حاکمیت جمهوری اسلامی» اقدام به صدور «قرار جلب» برای ایشان نماید.
۸/ برخلاف آنچه که در اذهان عمومی جامعه میگذرد؛ واقعیت آن است که «مالکیت فیلمهای سینمای ایران» لزوما در اختیار «تهیهکننده» نبوده و اساسا فیلم در انحصار و اختیار «مالک» آن است که میتواند از شخصیتی متفاوت با «تهیهکننده» برخوردار باشد و ایشان است که تصمیم میگیرد چه سرنوشتی برای یک فیلم رقم بخورد و ...؛ پس لازم است تا نهادهای امنیتی به این موضوع بپردازند که مالک این اثر با چه رویکردی در شرایط «جنگ نرم» اقدام به سرمایهگذاری جهت تولید چنین اثر سیاهی نموده و بنابر چه روابطی در داخل و خارج از کشور موفق شده تا قبل از کسب مجوزهای قانونی لازم، اقدام به عقد قرارداد پخش جهانی این اثر با شرکت اروپایی «وایلد بانچ» (Wild Bunch AG) نماید و نسخه با کیفیت اثر را جهت «نمایش عمومی» به جشنوارههای جهانی بفرستد!
۹/ «تهیهکننده» فیلم همان «شخصیتی حقیقی» است که «پروانه ساخت» به نام او بوده و بر اساس خود اظهاری ایشان است که «پروانه مالکیت» به نام خود او و یا به نام فرد دیگری صادر میشود. پس اگر چه ممکن است که ایشان «مالک» یک اثر سینمایی تولید شده نباشد؛ اما باید توجه داشت که «تهیهکننده» در «سینمای ایران» کسی است که شرایط را برای ساخت فیلم فراهم میکند و راهاندازی، هماهنگسازی، رسیدگی و کنترل کارهایی از جمله انتخاب قصه و فیلمنامه، برنامهریزی تولید، جمعآوری پول مورد نیاز، بهکارگیری افراد کلیدی و اینگونه کارها در «صنعت سینمای ایران» تماما بر عهده «تهیهکننده» است. حال با این توصیف؛ وقتی بدانیم «تهیهکننده» فیلم سینمایی «برادران لیلا» شخصیتی است که تمام فعالیتهای او در طی چند سال اخیر معطوف تولید آثار مجعولی همچون «بیهمهچیز» و «عنکبوت» و «کشتارگاه» و ... بوده و اساسا وظیفه خود را تولید آثار سیاه اجتماعی میداند و... لازم است تا از نهادهای متولی خواسته شود که در شرایط «نفوذ فرهنگی» به بررسی ابعاد شخصیتی و روابط ایشان بپردازند و در صورت لزوم ایشان را به جهت ضایع نمودن «حقوق فرهنگی مردم ایران» مورد پیگیری حقوقی قرار دهند.
۱۰/ مدت زمان فیلم سینمایی «برادران لیلا» ۱۶۵ دقیقه است و مبتنی بر عُرف رایج و به منظور حضور در چرخه «اکران عمومی» در «سینماهای ایران» نیازمند رسیدن به حد نصاب زمان ۱۲۰ دقیقه میباشد. زمانی که حدود ۴۵ دقیقه از این اثر را مشمول حذف اجباری میسازد. از این جهت لازم است تا «سازمان سینمایی» بیش از هر چیز به فرایند صدور «پروانه نمایش» این اثر سرعت بخشیده و بدون مصلحتسنجیهای از سر حقارت و یا تحت تاثیر فشارهای ناشی از حضور جهانی و ...؛ ابتدا به تطبیق میزان پایبندی اثر نهایی تولید شده نسبت به آنچه که مورد تایید در مرحله «پروانه ساخت» قرار گرفته، بپردازد و سپس با تمرکز بر لایههای اثر سعی نماید تا فضای سیاه اثر را از ترسیم «فلاکت مطلق» تعدیل نمایند. اقدامی عاجل که نیازمند شجاعت و بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیت رسانه و پاسخگو نمودن عوامل تولید و بالاخص کارگردان اثر بوده تا ضمن جلوگیری از فرافکنی و ایجاد فضای روانی کاذب؛ نسبت به رفع انتقادات در جهت احقاق «حقوق فرهنگی مردم ایران» گام بردارند.
ارسال نظر